to run on

to ɹʌn ɑn


فارسی

1 عمومی:: ادامه‌داشتن‌، سپری‌شدن‌، پی‌در، گذشتن‌، بهم‌پیوسته‌ بودن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code